|
دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:, :: 21:27 :: نويسنده : bahar & hamed
سلام . نمیدونم اینجا چرا اینقد سوت و کوره . هیچ کسی سرنمیزنه داریم به عاشورا نزدیک میشیم . من نذر کردم هرشب یه زیارت عاشورا میخونم ... هر روز دلم بیشتر برات تنگ میشه . نمیدونم عاقبت این دوست داشتن چی میشه . امروز خیلی میخواستم به مامان بگم که کسی رو دوست دارم ولی نشد . حتی مامان ازم پرسید ولی جواب سربالا دادم . الان حامد اس داده گویا با مامان اینا دعواش شده بچم فردا هم امتحان داره سرش درد میکنه .... امیدوارم که امتحانشو خوب بده . براش دعا میکنم ......... نظرات شما عزیزان:
سلام ممنونم به من سر زدی و لینکم کردی
منم شمارو لینک کردم موفق باشید ![]() ![]()
![]() |